1 اثر از بخش پانزدهم در اسرارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش پانزدهم در اسرارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش پانزدهم در اسرارنامه عطار نیشابوری

1 نکو باریست در دنیا و برگی که درخوردست سر باریش مرگی

2 نکو جاییست گور تنگ و تاریک که در باید صراطی نیز باریک

3 پلی نیکوست چون موی صراطی که دوزخ باید آن پل را رباطی

4 تو گویی نیست چندین غم تمامت که در باید غم روز قیامت

1 مگر بیمار شد آن تنگ دستی که دایم کونهٔ هیزم شکستی

2 بپرسش رفت غزالی بر او نشست از پای اما بر سر او

3 بدو گفتا که بهتر گردی این بار مخور غم زین جوابش داد بیمار

4 که بهتر گشته گیرم ای خردمند شکسته بار دیگر کونه‌ای چند

1 مگر دیوانهٔ میشد براهی سر خر دید بر پالیز گاهی

2 بدیشان گفت چون خر شد لگدکوب چراست این استخوانش بر سر چوب

3 چنین گفتند کای پرسندهٔ زار برای آنک دارد چشم بد باز

4 چو شد دیوانه زان معنی خبردار بدیشان گفت ای مشتی جگرخوار

1 نکو باریست در دنیا و برگی که درخوردست سر باریش مرگی

2 نکو جاییست گور تنگ و تاریک که در باید صراطی نیز باریک

3 پلی نیکوست چون موی صراطی که دوزخ باید آن پل را رباطی

4 تو گویی نیست چندین غم تمامت که در باید غم روز قیامت

1 عزیزی بر لب دریا باستاد نظر از هر سوی دریا فرستاد

2 یکی دریا همی دید آرمیده یکی فطرت بحدش نارسیده

3 بدریا گفت ای بس بی نهایت ز آرام تو می‌ترسم بغایت

4 که گرموجی برآید یک دم از تو بسی کشتی که افتد بر هم از تو

1 مگر آن روستایی بود دلتنگ بشهر آمد همی زد مطربی چنگ

2 خوشش آمد که مطرب چنگ بنواخت کشید او لالکا در مطرب انداخت

3 سر مطرب شکست او چنگ بفکند بروت روستایی پاک برکند

4 چو سوی ده شد آن بیچاره از قهر ز نادانی بروتی زد فرا شهر

آثار عطار نیشابوری

1 اثر از بخش پانزدهم در اسرارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش پانزدهم در اسرارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.