1 چرا بودی چو بودی کارت افتاد چه گویم عقبه دشوارت افتاد
2 ترا چه جرم کاوردندت ای دوست تویی در راه معنی مغز هر پوست
3 معادن مغز ارکانست لیکن نباتست انگهی مغز معادن
4 وزو مغز نبات افتاده حیوان وزان پس مغز حیوان گشت انسان
1 سیاهی کرد در آبی نگاهی بدید از آب رویی پر سیاهی
2 چو رویی دید نامعلوم و ناخوش از آن زشتی دویدش بر سر آتش
3 چنان اندیشه کرد آن مرد دل تنگ که هست آن مردم آب سیه رنگ
4 زفان بگشاد گفت ای صورت زشت کدامین دیو در عالم ترا کشت
1 یکی پرسید از آن دیوانه مجنون که عالم چیست گفتا کفک صابون
2 بما سوره بگیر آن کفک و در دم برون آور از آن ماسوره عالم
3 ببین این شکل رنگارنگ زیبا کز آن ماسوره میگردد هویدا
4 اگرچه صورتی بس دلستانست دوم صورت که احول بیند آنست