1 اثر از بخش ششم در اسرارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش ششم در اسرارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش ششم در اسرارنامه عطار نیشابوری

1 یکی مفلوج بودست و یکی کور از آن هر دو یکی مفلس دگر عور

2 نمی‌یارست شد مفلوج بی پای نه ره می‌برد کور مانده بر جای

3 مگر مفلوج شد بر گردن کور که این یک چشم داشت و آن دگر زور

4 بدزدی برگرفتند این دو تن راه بشب در دزدیی کردند ناگاه

1 بشب حلاج را دیدند در خواب بریده سر بکف با جام جلاب

2 بدو گفتند چونی سر بریده بگو تا چیست این جام گزیده

3 چنین گفت که او سلطان نکونام بدست سر بریده می‌دهد جام

4 کسی این جام معنی می‌کند نوش که کردست او سر خود را فراموش

1 بپرسید از علی مردی دل افروز که باشد در بهشت ای شیر حق زور

2 نباشد گفت روز خرم آنجا از آن معنی که شب نبود هم آنجا

3 نه شمسی باشد و نه زمهریری نه مظلم بینی آنجا نه منیری

4 همین اجسام کاینجا باشد امروز همین اجسام باشد عالم افروز

1 چنین گفت آن عزیزی بادیانت که تا حق عرضه دادست این امانت

2 زمین و آسمان زان در رمیدست که بار عهده آن سخت دیدست

3 تو تنها آمدی تا آن کشی تو از آن ترسم که خط در جان کشی تو

4 اگر اینست امانت ای همه ننگ بسی این به کشد ازتو خری لنگ

1 چو مردآن پیر مرد پیر اصحاب مگر آن شب مریدش دید در خواب

2 بپرسیدش که هین چون بود حالت که می‌کردند ز من ربک سئوالت

3 چنین گفت او که دیدم آن دو تن را خدایم را سپردم خویشتن را

4 مرا گفتند ای خوش برده خوابت خدایت کیست و چیست اینجا جوابت

1 تو دریا بین اگر چشم تو بیناست که عالم نیست عالم کفک دریاست

2 خیالست این همه عالم بیندیش مبین آخر خیالی را از این پیش

3 تو یادیوانه یا آشفته باشی که چندین در خیالی خفته باشی

4 تو چه مردان بازی خیالی شده بالغ چو طفلی در جوالی

1 بناموسی قوی می‌رفت آن شاه یکی را دید خوش بنشسته در راه

2 بدوگفت ای نشسته بر زمین خوش تو می‌خواهی که من باشی چنین خوش

3 چنان گفتا که من روشن نباشم من آن خواهم که اصلاً من نباشم

4 هر آنگاهی که در تو من نماند دوی در راه جان و تن نماند

1 چنین گفت آن بزرگ برگزیده که جنت این زمان هست آفریده

2 ولی آنگه شود جنت تمامت که در جنت شوند اهل قیامت

3 اگر پیدا شود حوری بدنیا شوند این خلق بیهش تا بعقبی

4 نداری تاب آن امروز اینجا که بینی حور روح افروز اینجا

1 سئوالی کرد زین شیوه یکی خام از آن سلطان بر حق پیر بسطام

2 که از بهر چرا عالم چنین است که آن یک آسمان این یک زمین است

3 چو آن پیوسته در جنبش فتادست چرا این ساکن اینجا ایستادست

4 چرا این هفت گردد بر هم اینجا چرا جاییست خاص این عالم اینجا

آثار عطار نیشابوری

1 اثر از بخش ششم در اسرارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش ششم در اسرارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.