گهنکارم ز فعل خود گنه از عطار نیشابوری مظهر 1
1. گهنکارم ز فعل خود گنه کار
خداوندا توئی دانای اسرار
...
1. گهنکارم ز فعل خود گنه کار
خداوندا توئی دانای اسرار
...
1. شه من در خراسان چون دفین شد
همه ملک خراسان را نگین شد
...
1. به اوّل سه کتب تقریر کردم
به آخر یک از آن تحریر کردم
...
1. خداوندا دلم آزاد گردان
به فضل خود تنم را شادگردان
...
1. سخنها دارم از سرّ معانی
ولی موقوف کردم تا ندانی
...
1. ترا در علم معنی راه دادند
بدستت پنجهٔ الله دادند
...
1. بدان خود را و خود را کن فراموش
تو جوهر ذات را میدان و بخروش
...