سالک بیدل فغان از عطار نیشابوری مصیبت نامه 1
1. سالک بیدل فغان برداشته
پیش دل شد دل ز جان برداشته
...
1. سالک بیدل فغان برداشته
پیش دل شد دل ز جان برداشته
...
1. عاشقی را بود معشوقی چو ماه
مهر کرده ترک پیش او کلاه
...
1. خسروی کاعجوبهٔ آفاق بود
خسروی او علی الاطلاق بود
...
1. گشت یک روز از ایاز نازنین
در میان جمع سلطان خشمگین
...
1. آن یکی پرسید از مجنون مگر
کز سخنها تو چه داری دوستر
...
1. کاملی بگذشت در آتش گهی
چون بدید آتش زهش شد ناگهی
...
1. کرهٔ میتاخت سلطان در شکار
میگریخت از وی شکار بیقرار
...