1 اثر از بخش سی و پنجم در مصیبت نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش سی و پنجم در مصیبت نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش سی و پنجم در مصیبت نامه عطار نیشابوری

1 سالک آمد موج زن جان از وفا پیش صدر و بدر عالم مصطفی

2 حال او اینجا دگرگون اوفتاد خاک بر سر کرد و در خون اوفتاد

3 گفت ای سلطان دارالملک دین وی رسول خاص رب العالمین

4 ای دل افروز همه دین گستران وی سپیدار همه پیغامبران

1 مصطفی چون آمد از معراج در وام میخواست از جهودی جومگر

2 از برای قوت جو میخواستش وان جهود سگ گرو میخواستش

3 هر دو عالم دید آن شب ارزنی روز دیگر جو نبودش یک منی

4 لاجرم چون این و آن یکسانش بود هر دو عالم زیر یک فرمانش بود

1 از اکابر بود شیخی نامدار دید در خواب آن بزرگ کامگار

2 کو براهی میشدی روشن چو ماه یک فرشته آمدی پیشش براه

3 پس بدو گفتی که عزمت تا کجاست گفت عزم من بدرگاه خداست

4 آن فرشته گفتش آخر شرم دار تو شده مشغول چندین کار و بار

1 بایزید از خانه میآمد پگاه اوفتاد آنجا سگی با او براه

2 شیخ حالی جامه را در هم گرفت زانکه سگ را سخت نامحرم گرفت

3 سگ زفان حال بگشاد آن زمان گفت اگر خشکم مکش از من عنان

4 ورترم هفت آب و یک خاک ای سلیم صلح اندازد میان ما مقیم

1 دعوئی بد صوفی درویش را سوی قاضی برد خصم خویش را

2 صوفی آن دعوی چو کرد آنجایگاه بیّنت را خواستش قاضی گواه

3 رفت صوفی ودل از بند آورید در گواهی صوفئی چند آورید

4 قاضیش گفتادگر باید گواه برد ده صوفی دگر آنجایگاه

1 عورتی را کودکی گم گشته بود دل از آن دردش بخون آغشته بود

2 در میان راه میشد بیقرار وز غم آن طفل مینالید زار

3 صوفئی گفتش منال ای نیک زن صوفئی گفتش منال ای نیک زن

4 غم مخور گر تو نیابی ای درش باز یابی در جهان دیگرش

1 مالک دینار شب بیدار بود روز نیز از سوز دل در کار بود

2 چون بروز آورد شبهای دراز همچو شبها در گرفت از روز باز

3 روز و شب صبر وقرارش رفته بود این چنین کس چون تواند خفته بود

4 دختری بودش جگر سوز از پدر گفت آخر شب بخفت و غم مخور

1 بود درویشی بغایت غم زده آن یکی گفتش که ای ماتم زده

2 غم بدر کن زانکه من هم کردهام گفت چندین غم نه من آوردهام

3 این زمان من روز و شب در ماتمم کانتواند برد کاورد این غمم

4 این همه غم کز دل پرخون خورم چون نه من آوردهام من چون برم

1 در میان جمع یک صاحب کمال کرد محی الدین یحیی را سؤال

2 کان همه منصب که پیدا ونهان مصطفی را بود در هر دوجهان

3 از چه گفت او کاشکی از بحر جود حق نیاوردی مرا اندر وجود

4 آنکه جمله از برای او بود هر دوعالم خاک پای او بود

آثار عطار نیشابوری

1 اثر از بخش سی و پنجم در مصیبت نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش سی و پنجم در مصیبت نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.