1 اثر از بخش سی و چهارم در مصیبت نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش سی و چهارم در مصیبت نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش سی و چهارم در مصیبت نامه عطار نیشابوری

1 کافری پیش خلیل آمد فراز گفت نانی ده بدین صاحب نیاز

2 گفت اگر مؤمن شوی وائی براه هرچه دل میخواهدت از من بخواه

3 این سخن کافر چو بشنود از خلیل درگذشت اوحالی آمد جبرئیل

4 گفت حق میگوید این کافر مدام از کجا میخورد تا اکنون طعام

1 آن زنی اندر زنا افتاده بود وز ندامت تن بخون در داده بود

2 از پشیمانی که بود آن مستمند خویشتن میکشت و درخون میفکند

3 عاقبت شد سوی پیغامبر همی شرمناک از قصهٔ خود زد دمی

4 سر بگردانید پیغامبر ز راه در برابر رفت و گفت آنجایگاه

1 با رفیقی شب روی فرزانهٔ شد بدزدی نیم شب درخانهٔ

2 ناگهی آن یار خود راگفت زود پای بیرون نه ازین خانه چو دود

3 یار ازو پرسید کاخر حال چیست نیست کس بیدار پرهیزت ز کیست

4 گفت میکردم طلب تا هیچ هست پارهٔ نانم مگر آمد بدست

1 گشت پیدا یک کبوتر نازنین رفت موسی را همی در آستین

2 از پسش بازی درآمد سرفراز گفت ای موسی بمن ده صید باز

3 رزق من اوست ازمنش پنهان مدار لطف کن روزی من با من گذار

4 گشت حیران موسی عمران ازین میتوان شد ای عجب حیران ازین

1 شد جوانی را حج اسلام فوت از دلش آهی برون آمد بصوت

2 بود سفیان حاضر آنجا غم زده آن جوان را گفت ای ماتم زده

3 چار حج دارم برین درگاه من میفروشم آن بدین یک آه من

4 آن جوان گفتا خریدم و او فروخت آن نکو بخرید وین نیکو فروخت

1 گفت ذوالنون است کان دانای راز چون کند از هم بساط مجد باز

2 گر گناه اولین و آخرین بیش باشد ز آسمانها و زمین

3 برحواشی بساطش آن گناه محو گردد جمله بر یک جایگاه

4 گر شود خورشیدنور افشان دمی محو گردد صد جهان ظلمت همی

1 آن سگی مرده براه افتاده بود مرگ دندانش ز هم بگشاده بود

2 بوی ناخوش زان سگ الحق میدمید عیسی مریم چو پیش او رسید

3 همرهی را گفت این سگ آن اوست و آن سپیدی بین که در دندان اوست

4 نه بدی نه زشت بوئی دید او و آن همه زشتی نکوئی دید او

1 سالک دل مردهٔ درمان طلب پیش روح اللّه آمد جان بلب

2 گفت ای روح مجرد ذات تو زندگی در زندگی آیات تو

3 تا ابد فتح و فتوح مطلقی از قدم تا فرق روح مطلقی

4 پرتو خورشید عکس جان تست آب حیوان دست شوئی زان تست

1 در مصافی پادشاه حق شناس یافت از خیل اسیران بی قیاس

2 با وزیر خویشتن گفت ای وزیر چیست رای تو درین مشتی اسیر

3 گفت چون دادت خدای دادگر آنچه بودت دوستر یعنی ظفر

4 آنچه آن حق دوستر دارد مدام تو بکن آن نیز یعنی عفو عام

آثار عطار نیشابوری

1 اثر از بخش سی و چهارم در مصیبت نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش سی و چهارم در مصیبت نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.