سالک دل مردهٔ از عطار نیشابوری مصیبت نامه 1
1. سالک دل مردهٔ درمان طلب
پیش روح اللّه آمد جان بلب
...
1. سالک دل مردهٔ درمان طلب
پیش روح اللّه آمد جان بلب
...
1. آن سگی مرده براه افتاده بود
مرگ دندانش ز هم بگشاده بود
...
1. با رفیقی شب روی فرزانهٔ
شد بدزدی نیم شب درخانهٔ
...
1. گشت پیدا یک کبوتر نازنین
رفت موسی را همی در آستین
...
1. در مصافی پادشاه حق شناس
یافت از خیل اسیران بی قیاس
...
1. آن زنی اندر زنا افتاده بود
وز ندامت تن بخون در داده بود
...
1. کافری پیش خلیل آمد فراز
گفت نانی ده بدین صاحب نیاز
...
1. گفت ذوالنون است کان دانای راز
چون کند از هم بساط مجد باز
...
1. شد جوانی را حج اسلام فوت
از دلش آهی برون آمد بصوت
...