سالک آمد پیش آدم از عطار نیشابوری مصیبت نامه 1
1. سالک آمد پیش آدم خون فشان
تاازان دم یابد از آدم نشان
...
1. سالک آمد پیش آدم خون فشان
تاازان دم یابد از آدم نشان
...
1. بندهٔ را امتحان میکرد شاه
خواند یک روزیش پیش خود پگاه
...
1. آن یکی در پیش شیر دادگر
ذم دنیا کرد بسیاری مگر
...
1. پور ادهم کو دلی بیخویش داشت
قرب صداشهب در آخور بیش داشت
...
1. گفت بوسعد آن امام ارنبی
مجلسی میگفت از قول نبی
...
1. آن جوانی بود الحق بی خبر
رفت پیش شیخ حلوائی مگر
...
1. سائلی پرسید از آن شوریده حال
گفت اگر نام مهین ذوالجلال
...
1. ابن ادهم کرد ازان رهبان سؤال
کز کجا سازی تو قوتی حسب حال
...
1. شیخ گرگانی مگر آن شمع شرع
میشد اندر شارعی با جمع شرع
...