چون تجلی بر رخ از عطار نیشابوری مصیبت نامه 13
1. چون تجلی بر رخ موسی فتاد
شور ازو در جملهٔدنیا فتاد
...
1. چون تجلی بر رخ موسی فتاد
شور ازو در جملهٔدنیا فتاد
...
1. گفت آن دیوانه بس بی برگ بود
زیستن بر وی بتر از مرگ بود
...
1. بیدلی از خویش دست افشانده بود
تنگدل از دست تنگی مانده بود
...
1. گاو ریشی بود در برزیگری
داشت جفتی گاو و او طاق از خری
...