1 آن یکی را دیگری سخت بز گرفتی تو مرا ای شور بخت
2 گفت مجنونیش چون هستی تو خر گر بزی بیشت نگیرد غم مخور
3 هرکه او صورت پرستی پیشه کرد کی تواند از صفت اندیشه کرد
4 اصل صورت نفس شهوانی تست اصل معنی جان روحانی تست
1 موسی عمران یکی شاگرد داشت کو باستادی بسی سر میفراشت
2 شد بشهری دور از موسی مگر مینیامد دیرگاه از وی خبر
3 جست بسیاری ازو موسی نشان محو شد گفتی نشانش از جهان
4 در رهی یک روز موسی میدوید دید مردی را که خوکی میکشید
1 سالک آمد پیش حیوان دردناک نه امید امن ونه بیم هلاک
2 طالب اوحی شده دل پر شعاع سبع هشتم باز میجست از سباع
3 گفت ای جویندگان راهبر در رکوع استاده جمله کارگر
4 از چرا و چند معزول آمده در چرای خویش مشغول آمده
1 بود برنائی بغایت کاردان تیز فهم و زیرک و بسیار دان
2 از شره پیوسته در تحصیل بود سال تا سالش دو شب تعطیل بود
3 با همه خلق جهان کاری نداشت کار جز تعلیق و تکراری نداشت
4 بود روشن چشم استادش ازو زانکه الحق نیک افتادش ازو
1 شیر دین سفیان ثوری شمع شرع گفت قوم خویش را کای جمع شرع
2 لذت و خوشی خوردن در طعام بیش چندان نیست کز لب تا بکام
3 این قدر ره صبر کن آسان بود تا خوش و ناخوش ترا یکسان بود
4 میزنی بیهوده همچون سگ تگی تو کئی در صورت مردم سگی
1 در رهی میشد سنائی بیقرار دید کناسی شده مشغول کار
2 سوی دیگر چون نظر افکند باز یک مؤذن دید در بانگ نماز
3 گفت نیست این کار خالی از خلل هر دو را میبینم اندر یک عمل
4 زانکه هست این بیخبر چون آن دگر از برای یک دومن نان کارگر
1 مرگ را مردی بجان مشتاق شد پیش خواجه بوعلی دقاق شد
2 گفت من از دست شیطان رجیم می ندارم ذرهٔ از مرگ بیم
3 هر دمم جان گوئیا شیطان برد مرگ نیکوتر بود گر جان برد
4 خواجه گفت ای چاره خواه نیکبخت در سرایت از میان بر کن درخت