3 اثر از باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق در مختارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / مختارنامه عطار نیشابوری / باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق در مختارنامه

باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق در مختارنامه عطار نیشابوری

1 زلفِ تو به هم در اوفتاده عجب است گه سرکش و گاه سر نهاده عجب است

2 جانا! مژهٔ من است در آب مدام تیرِ مژهٔ تو آب داده عجب است!

1 چشمِ خوشِ تو که مذهبِ عبهر داشت بس شور که هر مژهٔ او در سر داشت

2 تیر و مژهات گرچه به هم میمانست اما مژهٔ تو مزهٔ دیگر داشت

1 از زلفِ شکن بر شکنت میترسم وز نرگسِ مستِ پرفنت میترسم

2 من میخواهم که راه گیرم در پیش از غمزهٔ چشمِ رهزنت میترسم

1 گر عفو کنی به لطف جرمی که مراست آسان ز سرِ وجود برخواهم خاست

2 با قدّ تو راست است هر چیز که هست با ابرویت هیچ نمیآید راست

1 از زلفِ تو دل چو در عقابین افتاد نقدش همه از نرگس تو عین افتاد

2 و آخر حجر الاسودِ خالت چو بدید از ابرویت به قاب قوسین افتاد

1 خطّت دام است و خالت او را دانه است با دانهٔ تو مرغِ دلم همخانه است

2 بیمارستانِ چشمِ‌بیمارِ ترا در زلفِ چو زنجیرِ تو بس دیوانه است

1 گفتم: خط مشکین تو بر ماه خطاست گفتا:‌به خطا مشک ز من باید خواست

2 گفتم که زه این کمان ابرو که تراست! گفتا که چنین کمان به زه ناید راست

1 گفتم: «کس را روی تو و موی تو نیست تیر مژه و کمان ابروی تو نیست»

2 چشمش به زبانِ حال گفتا: «از تیر مگریز که این کمان به بازوی تو نیست»

1 چون غمزهٔ تو جادویی آغاز نهد ممکن نبود که هیچ غمّاز جهد

2 بر هم زدهای همه جهان در نفسی آخر که جهان به دست تو باز دهد

1 دایم گهر وصل تو میجویم باز وز هجر تو رخ به اشک میشویم باز

2 تا نرگسِ مستِ نیم خوابت دیدم هم مستم و هم ز خواب میگویم باز

آثار عطار نیشابوری

3 اثر از باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق در مختارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.