1 چون جدا افتاد یوسف از پدر گشت یعقوب از فراقش بیبصر
2 موج میزد بحر خون از دیدگانش نام یوسف مانده دایم در زفانش
3 جبرئیل آمد که هرگز گر دگر بر زفان تو کند یوسف گذر
4 محو گردانیم نامت بعد ازین از میان انبیا و مرسلین
1 صعوه آمد دل ضعیف و تن نزار پای تا سر همچو آتش بیقرار
2 گفت من حیران و فرتوت آمدم بیدل و بیقوت و قوت آمدم
3 همچو موسی بازو و زوریم نیست وز ضعیفی قوت موریم نیست
4 من نه پر دارم نه پا نه هیچ نیز کی رسم در گرد سیمرغ عزیز