شهید عشق تو کارش از عارف قزوینی دیوان اشعار 8
1. شهید عشق تو کارش بدست و پا نرسد
بداد آنکه تو راندی ز خود خدا نرسد
1. شهید عشق تو کارش بدست و پا نرسد
بداد آنکه تو راندی ز خود خدا نرسد
1. ز بس بزلف تو دل بر سر دل افتاده
چه کشمکش که میان من و دل افتاده
1. ناله مرغ اسیر این همه بهر وطن است
مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من است
1. محیط گریه و اندوه و غصه و محنم
کسیکه یک نفس آسودگی ندید منم
عارف قزوینی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 14 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای عارف قزوینی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹–۱۳۱۲ ه.ش)، شاعر و تصنیفساز اهل ایران بود.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار عارف قزوینی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.