گر رسد دست من بدامانش از عارف قزوینی غزل 25
1. گر رسد دست من بدامانش
میزنم چاک تا گریبانش
1. گر رسد دست من بدامانش
میزنم چاک تا گریبانش
1. پیر خرد پند حکیمانه ای
داد اگر عاقل فرزانه ای
1. بهتر ز کوی یار، دل اندر نظر نداشت
یا چون من فلک زده جای دگر نداشت
1. افتخار همه آفاقی و منظور منی
شمع جمع همه عشاق به هر انجمنی
عارف قزوینی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 14 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای عارف قزوینی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹–۱۳۱۲ ه.ش)، شاعر و تصنیفساز اهل ایران بود.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار عارف قزوینی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.