من از دوستت از یدالله رؤیایی اشعار پراکنده 1
1. من از دوستت دارم
2. از تو سخن از به آرامی
3. از تو سخن از به تو گفتن
...
1. من از دوستت دارم
2. از تو سخن از به آرامی
3. از تو سخن از به تو گفتن
...
1. دریا زبان دیگر دارد
2. با موج ها،هجوم هجاها
3. با سنگ ها،تکلم کف ها
...
1. در من شكسته پای هزاران رنج
2. در من گریخته رمه ی تردید
3. اشکم نشسته سرد به خاكستر
...
1. خواب دیدم در بیابانی دراز
2. خاک راه از خون پایم رن گشد
3. از دو چشمم ریخت زنجیر سیاه
...
1. همیشه آنکه میرود کمی از ما را
2. با خویش میبرد
3. کمی از خود را، زایر
...
1. از دوردست عمر
2. تا سرزمین میلادم
3. صدها هزار فرسخ بود
...
1. زخم ظریف عقربه در من بود
2. وقتی كه دایره كامل شد
3. معماری بیابان
...
1. شب ، در گریز اسب سیاه
2. یك صف درخت باقی می ماند
3. در چهار كهكشان نعل
...
1. در چتر های بسته ، باران است
2. خشكی بخارهای معلق را
3. به خود نمی پذیرد
...
1. تا از سپیده گفتگوی مشروط
2. برخیزد
3. من
...
1. در باز بود اما
2. بسیار دور بود
3. ما با نقیب قافله می رفتیم
...
1. بر ارتفاع زخم
2. پرواز داشتم
3. و ارتفاع زخم
...