1 من از جزيره هاي نجات
2 من از دماغه هاي اميد
3 از آبهاي متروك
4 در خلوت بنادر ويران
5 خواهم گذشت .
6 خواهم گذشت :
7 از آبهاي كشكول ،
8 از آبهاي كالا…
9 همراه قصه هاي درويش ،
10 همراه پندهاي بازرگان
11 خواهم گذشت .
12 با كاروان امتعه ي هند
13 با بارهاي صمغ
14 طلا
15 عاج
16 نيشكر
17 با بارهاي مرجان
18 مرواريد
19 با بارهاي ادويه و
20 عطر
21 از آبهاي جاوه ،
22 از آبهاي مسقط و عمان ،
23 خواهم گذشت.
24 از آبهاي مشتاق :
25 مشتاق ماجرا
26 مشتاق قتل در كشتيهاي رهزنان ،
27 خواهم گذشت.
28 از جمع آبها ،
29 از قله هاي مرتفع آب ،
30 و برجهاي رهگذر باد ،
31 از چهره ي مصور فرياد
32 درياي بي تباهي !
33 اي بستر بلند عروسان آب !
34 و عاشقان هجرت –
35 بر جادهاي فروتن و وحشي !
36 چون بادبانهاي سفيد و شاد ،
37 از تو ،
38 اي معبر مهاجرت شاهان !
39 خواهم گذشت.
40 از آبهاي عنبر ،
41 گهواره هاي پر ،
42 چون ماهيان تنبل
43 از تو ،
44 درياي بيستون و ،
45 دروازه !
46 معماري پريشان !
47 خواهم گذشت.
48 (اشعار یدالله رؤیایی)
49 درياي عاشقان غريق ،
50 سربازهاي مغروق ،
51 درياي بردگان مفقود .
52 دريا
53 ي
54 غرق
55 درياي قهرمانان ،
56 كه با نجات معجزه آساشان
57 پايان براي قصه هاي عجيب
58 مي سازند ،
59 درياي فاتحان بيگانه ،
60 درياي ناخدايان پيروز –
61 بر مردم گرسنه ي ساحل .
62 اي روح آلبو كرك –
63 گسترده در كبودي بيانتها !
64 اي روح آبها همه از تو !
65 يكبار از خليج مجروح فارس ،
66 وزتنگناي حوصله ي عمان ،
67 و هرمز فسانه ،
68 تا زنگبار و ساحل دارالسلام ،
69 كفهاي تشنهي عظمت را
70 كه عاشقان قدرتمند ،
71 كه دختران تسليم اند،
72 تا پرتقال، سوي تو خواهم راند.
73 تا پرتقال موعود ،
74 تا پرتقال ملوانان بزرگ
75 تا پرتقال تاريخ
76 تا پرتقال سلطه
77 تا پرتقالِ
78 درد .
79 درياي دوستي :
80 در آبهاي بدرقه،
81 در آبهاي استقبال ،
82 درياي دشنام
83 درياي مرگ ،
84 درياي دور و نزديك
85 درياي آب و ساحل
86 درياي كار و بيكاري ،
87 بي عاري ،
88 درياي اعتراف بدنها
89 در راه رفتن پسران بلوغ
90 با جامه هاي تنگ كنايي
91 درياي خشم و آرام ،
92 با دوزخ و بهشت به هم ريخته .
93 مجموع كارهاي درهم ،
94 تصوير ذهن آشفته ،
95 اي ذهن ،
96 آشفته !
97 (اشعار یدالله رؤیایی)