خرمن زلف من از سیمین بهبهانی اشعار پراکنده 1
1. خرمن زلف من کجا ؟ شاخه یاسمن کجا ؟
2. قهر ز من چه می کنی ٬ بهر تو همچو من کجا ؟
3. صحبت باغ را مکن پیش بهشت روی من
1. خرمن زلف من کجا ؟ شاخه یاسمن کجا ؟
2. قهر ز من چه می کنی ٬ بهر تو همچو من کجا ؟
3. صحبت باغ را مکن پیش بهشت روی من
1. خرمن زلف من کجا ؟ شاخه یاسمن کجا ؟
2. قهر ز من چه می کنی ٬ بهر تو همچو من کجا ؟
3. صحبت باغ را مکن پیش بهشت روی من
1. ” بچه ها صبحتان بخیر ، سلام !
2. درس امروز ، فعل مجهول است
3. فعل مجهول چیست می دانید ؟
1. دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد
2. بابا ستارهای در هفت آسمان ندارد
3. کارون ز چشمه خشکید البرز لب فرو بست
1. دوباره میسازمت وطن!
2. اگر چه با خشت جان خویش
3. ستون به سقف تو می زنم،
1. دوستت میدارم و بیهوده پنهان میکنم
2. خلق میدانند و من انکارایشان میکنم
3. عشق بی هنگام من تا از گریبان سر کشید
1. یارب مرا یاری بده، تا خوب آزارش کنم
2. هجرش دهم، زجرش دهم، خوارش کنم، زارش کنم
3. از خندههای دلنشین، وز بوسههای آتشین
1. برگ پاییزم، ز چشم باغبان افتاده ام
2. خوار در جولانـْگه ِ باد خزان افتاده ام
3. اشک ابرم کاینچنین بر خک ره غلتیده ام
1. نیمه شب در بستر خاموش سرد
2. ناله کرد از رنج بی همبستری
3. سر ، میان هر دو دست خود فشرد
1. ای نازنین ! نگاه روان پرور تو کو ؟
2. وان خندهٔ ز عشق پیام آور تو کو ؟
3. ای آسمان تیره که اینسان گرفته ای
1. بده آن قوطی سرخاب مرا
2. تا زنم رنگ به بی رنگی ِ خویش
3. بده آن روغن ، تا تازه کنم
1. شمشیر خویش بر دیوار آویختن نمی خواهم
2. با خواب ناز جز در گور آمیختن نمی خواهم
3. شمشیر من همین شعر است، پرکارتر ز هر شمشیر