1 خرمن زلف من کجا ؟ شاخه یاسمن کجا ؟
2 قهر ز من چه می کنی ٬ بهر تو همچو من کجا ؟
3 صحبت باغ را مکن پیش بهشت روی من
4 سبزه ی عارضم کجا ؟ خرّمی چمن کجا ؟
1 خرمن زلف من کجا ؟ شاخه یاسمن کجا ؟
2 قهر ز من چه می کنی ٬ بهر تو همچو من کجا ؟
3 صحبت باغ را مکن پیش بهشت روی من
4 سبزه ی عارضم کجا ؟ خرّمی چمن کجا ؟
1 ” بچه ها صبحتان بخیر ، سلام !
2 درس امروز ، فعل مجهول است
3 فعل مجهول چیست می دانید ؟
4 نسبت فعل ما به مفعول است … “
1 دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد
2 بابا ستارهای در هفت آسمان ندارد
3 کارون ز چشمه خشکید البرز لب فرو بست
4 حتی دل دماوند، آتش فشان ندارد
1 دوباره میسازمت وطن!
2 اگر چه با خشت جان خویش
3 ستون به سقف تو می زنم،
4 اگر چه با استخوان خویش
1 دوستت میدارم و بیهوده پنهان میکنم
2 خلق میدانند و من انکارایشان میکنم
3 عشق بی هنگام من تا از گریبان سر کشید
4 از غم رسوا شدن سر درگریبان میکنم
1 یارب مرا یاری بده، تا خوب آزارش کنم
2 هجرش دهم، زجرش دهم، خوارش کنم، زارش کنم
3 از خندههای دلنشین، وز بوسههای آتشین
4 صد شعله در جانش زنم، صد فتنه در کارش کنم
1 برگ پاییزم، ز چشم باغبان افتاده ام
2 خوار در جولانـْگه ِ باد خزان افتاده ام
3 اشک ابرم کاینچنین بر خک ره غلتیده ام
4 واژگون بختم، ز چشم آسمان افتاده ام
1 نیمه شب در بستر خاموش سرد
2 ناله کرد از رنج بی همبستری
3 سر ، میان هر دو دست خود فشرد
4 از غم تنهایی و بی همسری
1 ای نازنین ! نگاه روان پرور تو کو ؟
2 وان خندهٔ ز عشق پیام آور تو کو ؟
3 ای آسمان تیره که اینسان گرفته ای
4 بنما به من که ماه تو کو ؟ اختر تو کو ؟