1 این شعرها که بوی سکوت می دهند
2 از غیبت لب های توست
3 کلمات
4 مثل زنجره های خشکیده ی تابستانی
1 این شعرها که بوی سکوت می دهند
2 از غیبت لب های توست
3 کلمات
4 مثل زنجره های خشکیده ی تابستانی
1 دلتنگی
2 خوشه ی انگور سیاه است
3 لگد کوبش کن
4 لگد کوبش کن
1 امشب
2 دریاها سیاه اند
3 باد زمزمه گر
4 سیاه است
1 دوستت دارم
2 و پنهان کردن آسمان
3 پشت میله های قفس
4 آسان نیست .
1 بی آن که بوی تو را بشنوم
2 ریشه های سیاهم
3 در تاریکی بیدار می شوند
4 فریاد می زنند: بهار، بهار-
1 مثل هوا در کنار توام
2 نه جای کسی را تنگ می کنم
3 نه کسی مرا می بیند
4 نه صدایم را می شنود
1 ۱
2 جز روزگار من
3 همه چیز را سفید کرده برف.
4 ۲
1 نوروز منی تو
2 با جان نو خریده به دیدارت می دوم
3 شکوفه های توام من
4 به شور میوه شدن
1 مینویسم چنان زیبایی
2 که صخرهها سر راهت آب میشوند
3 تا با تو راهی دریا شوند
4 کرجیها به صخره پناه میبرند