1 راننده در گشوده و مرا پیش خود نشاند
2 برگشتم و نگاه به او بستم
3 با شانه های خم شده در زیر بار سر
4 با گرد آسیای زمان بر شقیقه ها
1 آی تبار مردمی من
2 از نسل آهوان گرسنه ست ؟
3 نسلی که اندرون تهیاز طعام را
4 با چشم سیر پاسخ می گوید
1 درخت معجزه خشکیده ست
2 و کیمیای زمان ، آتش نبوت را
3 بدل به خون و طلا کرده ست
4 و رنگ خون و طلا ، بوی کشتزاران را
1 پرنده ای که صدایی به صافی شب داشت
2 شب صدا را در بیشه ها رها می کرد
3 مرا ز روزنه ی برگ ها صدا می کرد
4 پلی گشوده شد از لابلای چند درخت
1 ساعتی از نیمه شب گذشت و سیاهی
2 چهره بر آن میله های پنجره مالید
3 باد شب از زیر طاق سبز درختان
4 سینه کشان در رسید و غمزده نالید
1 فانوس ، آرام زیر پنجره می سوخت
2 پله ی چوبی به سوی باغ روان بود
3 نجره در شاخه های افرا می خواند
4 زمزمه ی باد ، سرگذشت جهان بود
1 آه ای تمام شوکت هستی
2 ای شادی بزرگ
3 ای روح جاودانه ی مادینه
4 در ژرفنای ظلمت این شب
1 پیرمردی که در آن سوی درختان خزان دیده قدم می زد
2 روح چل سالگی من بود
3 روحی آشفته تر از سایه ی صدها برگ
4 و پراکنده تر از
1 مسی به رنگ شفق بودم
2 زمان ، سیه شدنم آموخت
3 در امید زدم یک عمر
4 نه در گشاد و نه پاسخ داد
1 سر کرده در برف غبارآلود پیری
2 آموخته از کبک ، رسم سر به زیری
3 با او چه خواهم گفت آن روز ؟
4 با او که خورشیدی جوان است