عشقی که خواستی بچشانی از سپانلو اشعار پراکنده 6
1. عشقی که خواستی بچشانی به من
2. آیا همین صراحی زهرست ؟
3. این لطف بی ریای شماست
1. عشقی که خواستی بچشانی به من
2. آیا همین صراحی زهرست ؟
3. این لطف بی ریای شماست
1. مرد قبیه های گمشده در تاریخ
2. ماه سیاه نگاهت را می پرستد
3. هنگام ماه گرفتگی یا باران
1. گناه را به گردن فاصله می اندازیم
2. ولی بهار دشمن صبر است
3. مگر نگفتی : برایم دروغ ننویس ! آن که بر زانوان تو به خواب می رود
1. دو تکه رخت ریخته بر صندلی
2. یادآور برهنگی توست
3. سوراخ جا بخاری که به روی زمستان بستی
سپانلو یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 14 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای سپانلو معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
متأسفانه اطلاعات دقیقی از زندگی سپانلو در دست نیست، اما آثار بر جای مانده از او نشان از تسلطش بر زبان و ادب فارسی دارد.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار سپانلو را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.