1 مادربزرگ
2 گم کرده ام در هیاهوی شهر
3 آن نظر بند سبز را
4 که در کودکی بسته بودی به بازوی من
1 به ساعت نگاه می کنم:
2 حدود سه نصف شب است
3 چشم می بندم تا مباد که چشمانت را از یاد برده باشم
4 و طبق عادت کنار پنجره می روم
1 در انتهای هر سفر
2 در آیینه
3 دار و ندار خویش را مرور می کنم
4 این خاک تیره این زیمن
1 شرم میکنم
2 با ترازوی کودک گرسنه
3 کنار خیابان سیری ام را وزن کنم!
4 ای کاش یک ماه نیز موظف بودیم
1 در انتهای هر سفر
2 در آینه
3 دار و ندار خویش را مرور می کنم
4 این خک تیره این زیمن
1 سلام ! ای ماه کج تاب !
2 تابان،
3 بر ویرانه های سفید و سیاه زندگی ام !
4 گل نرگس !
1 و من چقدر دلم می خواهد
2 همه داستانهای پروانه ها را بدانند که
3 بی نهایت بار
4 در نامه ها و شعر ها
1 شب در چشمان من است،
2 به سیاهی چشمهایم نگاه کن!
3 روز در چشمان من است،
4 به سفیدی چشمهایم نگاه کن!
1 چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
2 نه به دستی ظرفی را چرك می كنند
3 نه به حرفی دلی را آلوده
4 تنها به شمعی قانعند
1 آن روزها من به سلیقه کسی که دوستم داشت
2 و دوستش داشتم
3 سر تا پایِ زندگیم را آبی کرده بودم
4 آبی آبی