1 در میان من و تو فاصله هاست
2 گاه می اندیشم
3 می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
4 تو توانایی بخشش داری
1 وای، باران؛
2 باران؛
3 شیشه پنجره را باران شست .
4 از دل من اما،
1 بی تو در می یابم،
2 چون چناران کهن
3 از درون تلخی واریزم را
4 کاهش جان من این شعر من است.
1 بعد از تو در شبان تیره و تار من
2 دیگر چگونه ماه
3 آوازهای طرح جاری نورش را
4 تکرار می کند
1 با من اکنون چه نشستن ها ، خاموشی ها
2 با تو کنون چه فراموشیهاست
3 چه کسی می خواهد
4 من و تو ما نشویم
1 من به درماندگی صخره و سنگ
2 من به آوارگی ابر ونسیم
3 من به سرگشتگی آهوی دشت
4 من به تنهایی خود می مانم
1 جای تو خالی ست!
2 در تنهایی هایی که مرا
3 تا عمیق ترین دره های بی قراری
4 می کشانند
1 اگر تو باز نگردی
2 امید آمدنت را به گور خواهم برد
3 و کس نمی داند
4 که در فراق تو دیگر
1 گاه می اندیشم
2 خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
3 آن زمان که خبر مرگ مرا
4 از کسی میشنوی
1 وای، باران؛
2 باران،
3 شیشه پنجره را باران شست .
4 از دل من اما،