1 پیشانی بلند تو در نور شمعها
2 آرام و رام بود چو دریای روشنی
3 با ساقهای نقره نشانش نشسته بود!
4 در زیر پلکهای تو رویای روشنی
1 همه شب با دلم کسی می گفت
2 سخت آشفته ای
3 ز
4 دیدارش
1 می روم خسته و افسرده و زار
2 سوی منزلگه ویرانه خویش
3 به خدا می برم از شهر شما
4 دل شوریده و دیوانه خویش
1 از تنگنای محبس تاریکی،
2 از منجلاب تیره این دنیا
3 بانگ پر از نیاز مرا بشنو،
4 آه ای خدا ی قادر بی همتا
1 ای شب از رویای تو رنگین شده
2 سینه از عطر تو ام سنگین شده
3 ای به روی چشم من گسترده خویش
4 شایدم بخشیده از اندوه پیش
1 کاش چون پاییز بودم
2 کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
3 برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
4 آفتاب دیدگانم سرد می شد,
1 رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
2 راهی بجز گریز برایم نمانده بود
3 این عشق آتشین پر از درد بی امید
4 در وادی گناه و جنونم کشانده بود
1 اشعار کوتاه فروغ فرخزاد ؛
2 اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ
3 بياور
4 و يك دريچه كه از آن
1 شاید این را شنیده ای که زنان
2 در دل « آری » و « نه » به لب دارند
3 ضعف خود را عیان نمی سازند
4 رازدار و خموش و مکارند
1 آنگاه
2 خورشید سرد شد
3 و برکت از زمینها رفت
4 و سبزهها به صحراها خشکیدند