تا امروز از غلامرضا بروسان اشعار پراکنده 1
1. تا امروز از تو نوشتم
2. امشب از عشقت انصراف می دهم
3. سخت است
1. تا امروز از تو نوشتم
2. امشب از عشقت انصراف می دهم
3. سخت است
1. …
2. تنها تو وقتی صدا می زنی
3. نامم دهان به دهان می چرخد
1. تو را در کوهستان به خاطر می آورم
2. به هنگام در به دریِ باد
3. وقتی پلی را از جا می کند
1. مهربانی ات را با گل ها در میان بگذار
2. با سنگ ها
3. با رودی که می رود
1. چطور باور کنم
2. که تنها یک گلوله تو را از من گرفت
3. تازه رودخانه می خواست شال کمرت باشد
1. چشم های تو درشت بودند با مژه های زیبا
2. و صورت گرد تو
3. مثل کاسه ی ماه بود
1. تو واقعی بودی
2. نه مثل دستگیره
3. نه مثل در
1. با یک دست تو را لمس می کنم.
2. و با دست دیگرم
3. به تو می اندیشم.
1. اگر لازم باشد زنانه فکر می کنم
2. و چون سوزنی در خیالت فرو می روم
3. به دکمه های لباست دست می کشم
1. ﺑﮕﻮ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟
2. ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺎﺩﯼ
3. ﺑﻪ ﺩُﻡِ ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮐﯽ ﺑﻨﺪ ﺍﺳﺖ
1. «بعد از مرگ با خدا حرف خواهم زد
2. برای اینکه بی دلیل کشته شده ام!»
3. اگر نبودم
1. بعد از تو ما مثل بنفشه ها زندگی کردیم
2. ناچار بودیم
3. به درخت ها فکر کنیم