هيچ چيزي از تو از عباس معروفی اشعار پراکنده 1
1. هيچ چيزي از تو نميخواستم
2. عشق من
3. فقط ميخواستم
...
1. هيچ چيزي از تو نميخواستم
2. عشق من
3. فقط ميخواستم
...
1. اگر ازت دور نباشم
2. چه جوری برایت دلتنگی کنم؟
3. گل قشنگم !
...
1. تو ليلي نيستي
2. من اما
3. مجنون حرف هات مي شوم
...
1. می ایستم کنار دریا
2. و طلوع تو را انتظار می کشم.
3. با موج بلند برمی خیزم.
...
1. چشمهام
2. برای همه جا
3. در و پنجره میسازد
...
1. شعرهاي من چشم دارند
2. حتي چشم هاي شعرم را
3. که مي بندم
...
1. اگر بدانی وقتی نیستی
2. چقدر بیهوده ام
3. تلخم
...
1. همین که می دانم
2. کسی شبیه تو نیست
3. چقدر دلهره آورتر از
...
1. مگر نميگويند که هر آدمي
2. يک بار عاشق ميشود ؟
3. پس چرا هر صبح که چشمهات را باز ميکني
...
1. نفسم به تو بند است
2. بند دلم پاره میشود که نباشی
3. انگشتهات را پنجره کن
...
1. مینشینم کنار میزتان
2. و آنقدر شیطنت میکنم
3. که صدای همه چیز در بیاید
...
1. بودنت
2. زندگي را معنا مي کند
3. لازم نيست کاري انجام دهي
...