1 تا میکش و جوهر دو سخنور داریم شأن دگر و شوکت دیگر داریم
2 در میکده پیریم که میکش از ماست در معرکه تیغیم که جوهر داریم
1 مدام محرم صهبا بود پیاله ما به گرد مهر تنیده ست خط هاله ما
2 زهی ز گرمی خویت نفس گرانمایه گداز ناله ما آبیار ناله ما
1 به خلوت مژده نزدیکی یارست پهلو را فریب امتحان پاکبازی داده ام او را
2 ز محو پرده محمل، مگو فرهاد را میرم که می خاید به ذوق فتنه شادروان مشکو را
1 پس از عمری که فرسودم به مشق پارساییها گدا گفت و به من تن درنداد از خودنماییها
2 فغان زان بلهوس برکش محبت پیشه کش کز من رباید حرف و آموزد به دشمن آشناییها