لطفی که می کند به محبّان از خیالی بخارایی غزل 332

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

لطفی که می کند به محبّان عذار او

1 لطفی که می کند به محبّان عذار او معلوم می شود همه از روی کار او

2 از عین مردمی ست که مشغول کار ماست چشمش که ناز و فتنه و شوخی ست کار او

3 با آن که خاک رهگذرش رُفته ام به چشم شرمنده ام هنوز من از رهگذار او

4 سرگشته از چه ایم چو بیرون نمی نهیم پرگاروار پا ز خط اعتبار او

5 از بس که اشک ریخت خیالی ز دیده، نیست فرقی میان دامن بحر و کنار او

عکس نوشته
کامنت
comment