جامی

جامی

جامی
جامی

به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم از جامی غزل 349

غزل 349 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم

1 به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم بدین بهانه گذر بر دیار یار کنم

2 ولی چه سود که نگذاردم مدار سپهر که بر مراد دل خویش هیچ کار کنم

3 صبا رساند غباری ز موکبش آن به که کحل دیده اقبال ازان غبار کنم

4 به راه شوق وی از چشم خون فشان هر دم چو سرخ مو شتران قطره ها قطار کنم

5 نیارم آنکه نگارم به نامه شرح غمش بس اینکه چهره به خون جگر نگار کنم

6 گر از خراش دل خود برون دهم حرفی هزار سینه آسوده را فگار کنم

7 چنین که برد دلم موی آن میان شاید که از میان همه دلبران کنار کنم

8 مرا چو بخت مساعد نشد که سر بنهم بر آستانه جانان و جان نثار کنم

9 عموم لطف ویم عذرخواه بس جامی به پیک و نامه چه تمهید و اعتذار کنم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم

شاعر شعر به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم چه کسی است ؟

شاعر شعر به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم جامی می باشد.

شعر به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم چیست ؟

قالب شعر به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم غزل است

مضمون اصلی شعر به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی