بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

گره چو غنچه نباید زدن به از بیدل دهلوی غزل 1749

غزل 1749 ام از 2828 غزلیات

گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس

1 گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس فکندنی است ز سر چون حباب بار نفس

2 زمانه صد سحر از هر کنار می‌خندد به ضبط کار تو و وضع استوار نفس

3 خوش آن زمان ‌که شوی در غبار کسوت عجز چو شعله بر رگ گردن بلند بار نفس

4 اشاره‌ایست به اهل یقین ز چشم حباب که دیده وانشود تا بود غبار نفس

5 به سوی خویش‌ کشد صید را خموشی دام سخن ز فیض تامل شود شکار نفس

6 ز موج بحر مجویید جهد خودداری چه ممکن است درآمد شد اختیار نفس

7 متن چو صبح در انکار هستی ای موهوم گرفته است جهان را هوا سوار نفس

8 در این محیط‌ که هر قطره صد جنون تپش است شناخت موج‌ گهر قیمت وقار نفس

9 شب فراق توام زندگی چه امکان است مگر چو شمع ‌کند سعی اشک‌،‌ کار نفس

10 به چاک پیرهن عمر بخیه ممکن نیست متاب رشتهٔ وهم امل به تار نفس

11 فلک به ساغر خمیازه سرخوشم دارد چو صبح می‌کشم از زندگی خمار نفس

12 تأملی نکشیده‌ست دامنت ورنه برون هر دو جهانی به یک فشار نفس

13 فروغ دل طلبی خامشی ‌گزین بیدل که شمع صرفه ندارد به رهگذار نفس

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس

شاعر شعر گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس چه کسی است ؟

شاعر شعر گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس بیدل دهلوی می باشد.

شعر گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس چیست ؟

قالب شعر گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس غزل است

مضمون اصلی شعر گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر