1 مردی چو شمع در همهجا، جا نگاه دار هرچند سر به باد رود پا نگاه دار
2 گوهر دهد دمی که کند قطره ضبط موج دل جمع کن عنان نفسها نگاه دار
3 تا گم نگردد آینهٔ بینشانیات هرجا روی به سر پر عنقا نگاه دار
4 ابرام ما ذخیرهٔ صد رنگ آبروست هر خجلتی که میبری از ما نگاه دار
5 آغوش بینیاز دل از مدعا تهی است این شیشه را به سنگ فکن یا نگاه دار
6 هرجا خط رعایت احباب خواندنیست نام وفا همان به معما نگاه دار
7 یکبار صرف یأس مکن یاد رفتگان چیزی ز دی به عبرت فردا نگاه دار
8 در بزم وصلم آرزوی جلوه داغ کرد یارب مرا ز خواهش بیجا نگاه دار
9 تا در چه وقت شعله زند دود احتیاج مشتی عرق به منع تقاضا نگاه دار
10 ای منکر محال اگر مرد طاقتی یاد خرام او کن و خود را نگاه دار
11 بیباده نیز شیشه به طاق هوس خوش است ما را به یادگار دل ما نگاه دار
12 دامان عجز با همه قدرت ز کف مده از سر فتادنی به ته پا نگاه دار
13 تا حرص کم خورد غم چیزی نداشتن ای بوالفضول دست ز دنیا نگاه دار
14 بیدل غریب کشور لفظ است معنیات عرض پری به عالم مینا نگاه دار
دیدگاهها **